مقاومسازی مساكن و سكونتگاههای روستایی در برابر زلزله و لزوم توجه و برنامهریزی آن
دکتر وحید ریاحی
چكیده
مسكن یكی از نیازهای اصلی بشر در هر منطقه جغرافیایی و هر شهر و روستا است. مسكن با داشتن خصوصیاتی نظیر دارا بودن ارزشهای فرهنگی و اجتماعی، ارزانی در حد كفایت، تامین رفاه، امنیت و بهداشت و عمر مفید میتواند در زندگی انسانها بسیار موثر باشد. اگرچه در روستاهای ایران مساكن معمولا از دو ویژگی نخست برخوردار بودهاند ولی در تامین رفاه، امنیت، بهداشت و نیز از حیث عمر مفید پاسخگوی نیاز حقیقی روستاییان نمیباشند. این مقاله به بررسی تعداد و اشكال سكونتگاههای روستایی، كاستیهای موجود در مساكن روستایی و نگرشهایی كه بر این مساله در دو مقوله اصلی عمر مفید مساكن و ایمن سازی آنها در مقابل زلزله میتوان داشت، پرداخته است. در پایان نیز پیشنهادهایی در راستای سیاستگذاری راهبردی ارایه شده است.
سكونتگاهها و مساكن روستایی در ایران
الف) تعداد : سكونتگاههای روستایی ایران بهعنوان مكانهایی از نقاط مسكونی كشور به نام روستا یا آبادی هستند كه در سرشماریها معمولا در مقابل شهرها قرار میگیرند. بنابر نخستین سرشماری رسمی ایران در سال 1335، حدود 49 هزار نقطه روستایی و در آخرین سرشماری در سال 1375 حدود 68 هزار نقطه روستایی مشخص گردید. نگاهی گذرا به تعداد سكونتگاههای روستایی در سرشماریهای كشور نشان میدهد كه با ازای هر سرشماری، هم تعداد مراكز روستایی افزایش یافته و هم، جمعیت روستایی كشور افزایش یافته است. به عنوان مثال، در سال 1365 حدود 65 هزار روستا با جمعیتی در حدود 22 میلیون نفر و در سال 1375 در حدود 68 هزار روستا با جمعیت 23 میلیون نفر گزارش گردید. به تبع تعداد سكونتگاهها و جمعیت روستایی، مساكن روستایی نیز افزایش یافته به طوری كه در سال 1375 بالغ بر 3856382 واحد مسكونی از حدود 10 میلیون و هفتصد هزار مسكن كشور به عنوان مسكنهای روستایی گزارش گردید. عبارت واحد مسكونی در اینجا به معنای مكانی است كه در زمان سرشماری، یك یا چند خانواده در آن سكونت داشته باشند [1].
ب) اشكال : عوامل متعددی در شكلگیری مساكن روستایی ایران موثر بودهاند [2]. این عوامل عبارتند از عوامل زیستمحیطی و طبیعی مانند اقلیم و ناهمواری، عوامل اجتماعی مانند فرهنگ و جمعیت و نسبت سكونت، عوامل اقتصادی مانند سرمایه و درآمد خانوارها، نحوه معیشت و نوع مالكیت یا تصرف زمین، عوامل سیاسی مانند تخصیص و اعتبارات بانكی و سرمایهگذاریهای عمومی دولت در بخش مسكن، عوامل فنی و سازهای مانند تكنولوژی ساخت، نیروی انسانی ماهر، مصالح و نقشههای ساختمانی، تاسیسات و تسهیلات. به دنبال تاثیر این عوامل، طبقهبندی سادهای از اشكال مختلف مساكن روستایی در قالب سكونتگاهها مطرح میشود، كه با توجه به مناطق جغرافیایی ایران به شرح زیر میباشد [3].
- مساكن روستایی در سكونتگاههای قدیمی : پراكندگی این مساكن كه در دوره معاصر موجودیت خود را حفظ كرده است، بیشتر در نواحی اصفهان، یزد، كرمان و حاشیه كویر و به طور كلی در فلات مركزی ایران است. مساكن روستایی این بخش، به صورت بافت متراكم و نامنظم و معمولا یك طبقه است. شایان ذكر است روستاهای منطقه بم كه در زلزله اخیر كشور بیش از 90 درصد تخریب داشتهاند، در این گروه قرار میگیرند.
- مساكن روستایی در سكونتگاههای سواحل دریای خزر : در این منطقه، ریزشهای جوی زیاد، نوع و نحوه بهرهبرداریهای كشاورزی، یكجانشینی و نهایتا شرایط جغرافیایی، مساكن روستایی را متفاوت با سایر مناطق ایران ساخته است. در این گروه، مساكن روستایی پراكنده با بافت نامنظم و نیز مساكن روستایی متمركز عمومیت دارند. همچنین، متمایز با نواحی مركزی ایران كه از مصالح بومی خود در ساخت مساكن بهره میبرند، در این منطقه، مصالح اولیه عمدتا از جنگلهای اطراف تهیه میشود. پشت بامها نیز غالبا به صورت شیبدار با گچ و چوب و ساقههای گیاهی و سفال پوشیده میشود. از نقطه نظر زمانی میتوان گفت تا دهههای اخیر چوب از مصالح اصلی ساخت مسكن در این منطقه بوده ولی امروزه نمونههایی از تحول ساخت و ساز در اینگونه مساكن نیز دیده میشود.
- مساكن در سكونتگاههای قلعهای : سكونتگاههای باز و پراكنده، تقریبا نشاندهنده امنیت كوهستانها یا عدم نفوذ بیگانگان در منطقه است. اما در دشتها و جلگهها، به ویژه مناطقی كه از دیرباز مورد تاخت و تاز بودهاند، مساكن روستایی در سكونتگاههای قلعهای شكل یافتهاند. در اینگونه مساكن، دیوارهای بلند، برجهایی در حاشیه و دروازههای عمومی در نظر گرفته میشوند. بهترین نمونه چنین سكونتگاهی را میتوان در روستای طالخونچه نزدیك شهر مباركه در استان اصفهان مشاهده كرد. معماری مساكن این دسته، علاوه بر مقتضیات زمان، زاییده فرهنگ جامعه ایرانی است. مثالهای متعددی از آن در استانهای فارس، خراسان، اصفهان، تهران، خوزستان، سیستان و شمال غربی كشور موجود میباشد. البته تعداد اینگونه سكونتگاهها در خراسان بیشتر است.
- مساكن روستایی در سكونتگاههای كوچنشینها : روستاهایی كه در دهههای اخیر، پس از روند تخته قاپو كردن عشایر در ایران، به وسیله كوچنشینها ساخته شدند، عمدتا دارای شكل منظمی از مساكن با مركزیت و طرحریزی اصولی هستند. فواصل مساكن در این گروه نسبتا متناسب و باز است. فقدان پوشش گیاهی مطلوب و ظاهر لخت مساكن از ویژگیهای این دسته است. پراكندگی جغرافیایی آنها نیز دقیقا منطبق بر محورهای كوچنشینی و سرزمین آنهاست (مانند مناطق تركمن و بختیاری). در چشمانداز كلی مساكن روستایی در مناطق مختلف كشور، تراكم جمعیت و چگونگی وابستگی درآمد خانوارها به كشاورزی نیز در خور توجه جدی است كه در این مقاله جای پرداختن به آن نیست.
ضایعات و تخریب مساكن روستایی در اثر زلزله و ساخت و ساز غیر استاندارد
الف) زلزله : در تخریب مساكن روستایی ایران در مقابل بلایای طبیعی، زلزله و سیل به لحاظ گستردگی، پراكندگی و تراكم در واحد زمان نقش موثرتری دارند. زلزله پدیدهای است كه عمدتا در مناطق برخورد یا عبور صفحات تكتونیك1 روی میدهد. كشور ما به سبب آنكه از پوسته قارهای تشكیل شده و بر اثر چینخوردگی در دورانهای مختلف زمینشناسی دگرگون شده، یكی از مناطق بشدت زلزلهخیز جهان به شمار میرود. در واقع ایران در محور اصلی كمربند زلزلهخیز جهان قرار دارد و پیامدهای زلزله احتمالی با توجه به شرایط مسكونی كشور، گسترده و فراگیر است. مناطق زلزلهخیز ایران به طور تقریبی حدود 10 درصد از كل مساحت كشور را تحتالشعاع خود دارند. با توجه به شعاع خطر حدود 20 كیلومتری آن میتوان نتیجه گرفت كه در مجموع حدود 35 درصد از گستره كشور ما همواره با تهدید شدید زلزله روبروست و اثرات تخریبی آن همواره وجود دارد [4]. زلزلههای متعدد كشور كه تقریبا در فواصل زمانی نزدیك به هم و با شدت بالا روی میدهد، حكایت از این مساله دارد كه در ایران اگر برای جلوگیری از اثرات مخرب زلزله، تدابیر پیشگیرانه در نظر گرفته نشود، تهدید خسارات سنگین به ویژه در مناطق آسیبپذیر سكونتگاههای روستایی همواره جدی است. نگاهی به برخی از زلزلههای سخت و زیانبار مانند زلزله لار در 1330، ترود در 1332، بویین زهرا در 1341، دشت بیاض در 1347، قیر و كارزین در 1351، طبس در 1357، گلبافت كرمان در 1360، دماوند در 1362، رودبار در 1369، بیرجند و قائنات در اوایل دهه 1370 و بالاخره زلزله سخت بم در دیماه 1382 ما را به این نكته رهنمون میسازد كه زلزلههای سنگین در برخی مناطق كشور در فواصل زمانی كمتر از یك دهه روی میدهند. برای نمونه، خسارات و ضایعات مساكن روستایی در زلزله اخیر بم از دو جنبه شدت زلزله، كه همواره ایران را تهدید میكند و كیفیت مصالح و استانداردسازی ساخت و سازها قابل تامل است. از سوی دیگر با توجه به منطقهبندی ساختمانی تكتونیك كشور و بررسیهای لرزهنگاری میتوان نتیجه گرفت كه زلزلههای بالای 4 ریشتر برای مساكن روستایی خطری جدی بشمار میروند. بنابراین به نظر میرسد كه در حدود 35 درصد مساحت كشور، عمدتا شامل مناطق روستایی با جمعیت زیاد، در معرض خطر پیامدهای زلزله است. لذا توجه جدی به این مساله و ضرورت پیشگیری از تلفات و خسارات در روستاها امری قطعی است.
ب) ساخت و ساز غیر استاندارد : بدون شك مصالح مرغوب و مقاوم یكی از ملزومات اصلی در تامین ایمنی و استانداردسازی مساكن به شمار میرود. عدم استفاده از مصالح مناسب در آسیبپذیری مسكن به هنگام زلزله موثر میباشد. با توجه به شرایط جغرافیایی اقلیمی و امكانات و تواناییهای محیطی منطقهای كه نقش تعیینكنندهای در ساخت مساكن روستایی دارند، انواع مصالح شامل گل، خشت، آجر، سنگ، گچ، آهك، فلزات و چوب در مناطق مختلف كشور به كار میروند [5]. در همین ارتباط، نگاهی به آمارهای رسمی منتشر شده نشان میدهد كه مصالح مورد استفاده در مناطق روستایی یكی از عوامل اصلی تخریب در هنگام زلزله است. از سوی دیگر، بنا به آمار موجود، در سال 1345 برای هر هزار خانوار حدود 775 واحد مسكونی، در سال 1355 حدود 790 و در سال 1365 حدود 861 واحد مسكونی فراهم بوده است. در سال 1375 از حدود 3/4 میلیون خانوار روستایی (از 2/12 میلیون خانوار كشور) حدود 5/68 درصد در واحدهای مسكونی كمتر از سه اتاق ساكن بودند. مقایسه با استاندارد یك اتاق برای هر نفر و نیز بعد خانوار روستایی 2/5 نفر در هر خانوار (در مقابل 9/4 نفر در خانوار شهری) نشان میدهد كه اولا هنوز بسیاری از مساكن روستایی شاخص حداقل استاندارد را ندارند و ثانیا در مقابل زلزله و تخریب مساكن در مقایسه با شهرها از تلفات بیشتری برخوردار میشوند. به علاوه در سال 1375 گزارش شد كه تنها 7/4 درصد از خانوارهای روستایی استاندارد حداقل مسكن برای هر نفر در خانوار را دارا هستند [6]. از سوی دیگر، مقایسه انواع مصالح ساختمانی بكار رفته در واحدهای مسكونی نشان میدهد كه در اكثر مساكن شهری از مصالح بادوام مانند آجر و آهن یا سنگ و آهن (8/63 درصد) و آجر و چوب یا سنگ و چوب (2/13 درصد) استفاده شده است. در حالی كه بیش از نیمی از مساكن روستایی با مصالح كم دوام مانند خشت و چوب یا خشت و گل (9/52 درصد) ساخته شده است. تنها 1/19 درصد از مساكن روستایی با آجر و چوب یا سنگ و چوب و 7/15 درصد با آجر و آهن یا سنگ و آهن ساخته شده است. همچنین بنابر آمار سال 1375، از 10770112 واحد مسكونی كشور، تعداد 3856382 (8/35 درصد) مسكن در روستاها بوده است كه از این تعداد، بیش از 70 درصد در بیست سال اخیر ساخته شده است. نتایج مطالعات نشان میدهد كه حدود 96 درصد از مساكن روستایی مصالحی به غیر از اسكلت فلزی و بتون آرمه دارند [1]. لذا بیشتر مساكن روستایی فاقد استاندارد لازم میباشند. با توجه به مصالح بكار رفته در اغلب مساكن روستایی و وجود بلایای طبیعی همیشگی مانند زلزله و سیل، عمر مفید اینگونه مساكن كوتاه مدت یعنی كمتر از 10 سال خواهد بود. تازهترین آمارها نشان میدهد كه در سال 1378 حدود 90 هزار واحد مسكونی خسارت دیده از بلایای طبیعی بازسازی شده است، كه طبیعتا هزینه اصلی آن بر عهده دولت (مستقیم یا غیر مستقیم) بوده است. این روند در بازسازی واحدهای مسكونی زلزله اخیر بم نیز (احداث بیش از 10 هزار واحد مسكونی در شهر بم از سوی تسهیلات بانك مركزی) همچنان ادامه دارد. بدین ترتیب با توجه به خطرات بلایای طبیعی و از بین رفتن مساكن، دوره كوتاه مدت عمر مفید مساكن و عدم استفاده از مصالح مرغوب و استاندارد در آنها میتوان گفت كه توجه به مساكن به ویژه در قسمت روستایی، قبل از تخریبهای گوناگون، از جهات سیاستگذاری، كنترل و نظارت بر ساخت و سازها و برنامهریزی میانمدت و دراز مدت ضروری است.
نتیجهگیری
با توجه به مباحث فوق و نیز با توجه به اهدافی كه برای سیاستگذاری در بخش مسكن به ویژه مساكن روستایی در نظر گرفته شده، نتایج و یافتهها به شرح زیر میباشد:
الف – كمتوجهی به مساكن و سكونتگاههای روستایی از دو جهت حایز اهمیت است. نخست از منظر بررسیها، مطالعات علمی و دانشگاهی و دیگری اهتمام مسوولان و متولیان مسكن كشور. در این رابطه با توجه به وجود 68 هزار سكونتگاه روستایی و 3856382 واحد مسكونی روستایی، تجزیه و تحلیل كمی و كیفی در این دو جهت اهمیت حیاتی دارد. بررسیهای اولیه نشانمیدهد كه در ضایعات و تخریب مساكن روستایی كه حدود 36 درصد از واحدهای مسكونی كشور را در بر میگیرد، عوامل و پدیدههای مهم طبیعی مانند زلزله از یك سو و نارسایی مصالح ساختمانی و كوتاه بودن دوره عمر مفید مساكن از سوی دیگر اهمیت اساسی دارند. همچنین، چشمانداز كلی پراكندگی سكونتگاههای روستایی و محورهای اصلی این سكونتگاهها مانند سواحل دریای خزر، شمال غربی، مغرب و جنوب غربی كشور، نوار جنوبی البرز، حوضههای سكونتی فارس و پیرامون، محورهای ایران مركزی، شمال خراسان و مشرق ایران و در نهایت حاشیه جنوبی و جنوب شرقی كشور و مقایسه آن با محورهای زلزلهخیز و خطوط اصلی گسلها نشان میدهد كه بیشتر محورهای اصلی سكونتگاههای روستایی با محورهای زلزلهخیز مطابقت عمده دارد. لذا با توجه به فراوانی تعداد زلزلههای مخرب در ایران و مقاومت كم مساكن روستایی، خسارات ناشی از زلزله در تخریب مساكن روستایی كشور معمولا قابل توجه بوده و از درصد بالایی برخوردار است. بدیهی است به منظور كاهش پیامدهای ناشی از زلزله در مساكن روستایی، تهیه برنامه جامع مقاومسازی مساكن روستایی قبل از وقوع زلزله بسیار ضروری است. این امر در هزینههای جبران خسارات تا حد قابل توجهی تاثیر خواهد داشت. اهمیت این مساله زمانی بیشتر میشود كه بنابر مستندات رسمی، تقریبا در هر پنج سال یك زلزله نسبتا شدید قسمتی از مساكن شهری و بخش اعظم مساكن روستایی را با تهدید جدی روبرو میسازد. به عبارت دیگر برای جلوگیری از خطرات احتمالی زلزله كه بیشترین تلفات آن متوجه مساكن روستایی است، اگر به اصل پیشگیری روی آورده شود، علاوه بر جهتگیری در ساخت و ساز صنعتی مساكن روستایی، تا حد قابل ملاحظهای از هزینههای دولت در جبران خسارات پس از زلزله كاسته میشود.
ب – همانطوری كه بلایای طبیعی تهدید جدی برای تخریب مساكن روستایی به شمار میروند، مصالح نامرغوب و عدم نظارت فنی و مهندسی در ساخت و ساز مساكن روستایی به همان اندازه و شاید فراتر از آن حایز اهمیت است. طبق آمار رسمی و بنابر بررسیهای به عمل آمده، عمر مفید بیشتر مساكن روستایی كشور متاثر از كیفیت غیر استاندارد و مصالح نامرغوب است. بدیهی است استفاده از مصالح بومی و متنوع و همچنین عدم كیفیت مطلوب مصالح از مهمترین و موثرترین عوامل تخریب مساكن روستایی به شمار میرود. بنابراین در اثنای مطالعه جامع و شناخت صحیح روستاها، حركت عمومی به سمت صنعتی سازی و استاندارد ساختن مساكن روستایی برای بالا بردن كیفیت و عمر مفید مساكن در برنامههای میان مدت و دراز مدت حیاتی است.
ج – به طور كلی مساكن شهری در كشور از سوی متولیان رسمی متعددی مانند وزارت مسكن و شهرسازی، شهرداری و نهادهای دیگر از حیث نظارت و كنترل بر ساخت و سازهای شهری و نیز ایمنسازی و در نظر داشتن معیارهای استاندارد ساخت و ساز پیگیری میشود. این مساله دو جنبه حایز اهمیت نیز دارد. نخست آنكه شرایط عمومی استاندارد سازی مساكن شهری مطابق با ضوابط و معیارهای استاندارد، در شهرهای كشور یكسان نیست و چه بسا در این فرآیند، بار تخریب ضایعات مساكن شهری در برابر زلزله همانند آنچه در زلزله اخیر بم مشاهده شد بیشتر باشد و دیگر آنكه در مقایسه عمومی با روستاها، فرهنگ ایمنسازی و استفاده از مصالح مرغوب در ساخت و سازهای شهری بالاتر است. با توجه به میزان ضایعات و تلفات مساكن روستایی و عدم مقاومت آنها در برابر زلزله، ضروری است كه دولت براساس مطالعات دقیق از یك سو در سازماندهی رسمی متولیان مساكن روستایی در جهت ایمنسازی اقدام كند و از سوی دیگر، معیارها و ضوابط ساخت و سازهای روستایی را تدوین و اجرا نماید. در این فرآیند شناسایی عوامل موثر بر تخریب و ضایعات مساكن روستایی میتواند پیش از وقوع بلایای طبیعی از هزینههای جبرانی در ازای ساخت و سازهای تحمیلی پس از وقوع بلایا و نیز تلفات انسانی آن جلوگیری نماید. به عبارت دیگر اگر سیاستگذاری و تدوین برنامه جامع براساس اصول علمی و استانداردهای ساخت مساكن روستایی و راهكارهای اجرایی آن به مرحله عمل در آید، به میزان قابل توجهی در دراز مدت میزان هزینههای تخریب و ضایعات ناشی از بلایای طبیعی كاهش مییابد.
مراجع:
1- مركز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسكن 1375، نتایج تفصیلی كل كشور، تهران، 1376.
2- فاطمه وثوقی، مسكن در خراسان، مشهد، آستان قدس رضوی، 1377.
3- احمد مجتهدی، مقدمهای بر جغرافیای سكونت در ایران، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، مشهد، آستان قدس رضوی.
4- علی درویشزاده، زمینشناسی ایران، تهران، دانش امروز، 1371.
5- علاءالدین گوشهگیر، معماری و مسكن در جامعه روستایی گیلان، تهران، مركز مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1370.
6- وحید ریاحی، بررسی شاخصهای فرهنگی روستاهای ایران، پایاننامه كارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، 1377.
1- Tectonic